.
در نمایشگاه کتاب امسال، دو مسافر داشتم که هر دو خوشحال و خندان، طبیعتا با دستی پر از کتاب، برگشتند. کتابهایی متفاوت، حاصلِ دو جور سلیقه و انتخاب متفاوت. اما جالب است که هر دوی این آدمها، در سبد خریدشان، یک کتاب مشترک داشتند؛
کتاب: " بگــــــو آآآ "
از انتشارات موسسهی همشهری و مجموعهای خواندنی از مطالبِ یکسالهی بخش پر طرفدارِ "روایت یک شغل" در مجلهی دوستداشتنیِ همشهری-داستان. در قطع رُقعی، با جلدی رنگیرنگی و جذاب و دو جور سِلِفونِ مات و براق!
همان شبِ اولی که کتاب به دستم رسید، یکی-دو ساعته تمامش کردم و روزهای بعد، بعضی بخشهایش را برای دوستِ شماره یک، بلند بلند خواندم و با هم ذوق کردیم و فکر کردیم و لب گزیدیم و آه کشیدیم و خندیدیم!
کتاب، حاصل تجربیات و خاطرات آدمهای مختلف، در موقعیتهای شغلیِ متفاوت است که با قلمی روان و لحنی دلنشین، با من و شما به اشتراک گذاشته شده.
انگار فرصتی است تا دقایقی کتابفروش باشیم، خیاط باشیم، معلم نقاشی و انشا شویم، هتلداری کنیم و با رزیدنت کودکان، خستگی و بیخوابی را تجربه کنیم و در گرفتاریهای یک چاپچی و احساسات یک کافیمن، شریک شویم...
مطالعهی این کتاب، دریچهای است به دنیایی از تجربه که سخت به دست آمده.
در اینباره بخوانید.
یادداشتی بر کتاب
- ۹۱/۰۲/۲۶
اره خودمم قبول دارم
اگه چندتا پست اینورتر واونورتر بخونی دستت میاد