.
سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۰۴ ب.ظ
استاد گفت بنویسید معصومیتتان را کی از دست دادید؟ یا کیها اگر چند بار پیش آمده؟
فکر کردم یعنی چه؟ معصومیت یعنی چه؟ من با این لغت مشکل دارم. من را یاد نجابت و فداکاری و لغاتِ بیربط و بیمعنای این مدلی میاندازد. وقتی نمیفهمم یا دارم سعی میکنم بفهمم، چشمهایم ریز میشوند. استاد گفت متوجهی سوالم شدی؟ گفتم نه.
استاد گفت بچههایی که اتچمنت سالم دارند، دنیا برایشان چه جور جایی است؟ گفتم امن. گفت بچههایی که پدر و مادرشان از لحاظ احساسی در دسترس نیستند، دنیا را چهطور میبینند؟ گفتم ناامن، غیرقابلپیشبینی. گفت آدمهایی که یک شبه، یک روزه، یک ساعته، دنیایشان زیر و رو میشود، دنیا را چگونه میبینند؟ گفتم ناامن، ترسناک، غیرقابلپیشبینی. گفت لحظهای که هر انسانی در هر سنی فکر کند در این دنیا کسی نیست که مواظبش باشد، که اعتمادش به کسی یا چیزی که به آن اعتماد و تکیه داشته از بین رفته، که دنیا دیگر جای امنِ قابلِ پیشبینیای نیست، که هر لحظه ممکن است باز ضربهی دیگری بخورد و باز تنها بماند، لحظهی از دست رفتن معصومیت است.
[+]
استاد گفت بچههایی که اتچمنت سالم دارند، دنیا برایشان چه جور جایی است؟ گفتم امن. گفت بچههایی که پدر و مادرشان از لحاظ احساسی در دسترس نیستند، دنیا را چهطور میبینند؟ گفتم ناامن، غیرقابلپیشبینی. گفت آدمهایی که یک شبه، یک روزه، یک ساعته، دنیایشان زیر و رو میشود، دنیا را چگونه میبینند؟ گفتم ناامن، ترسناک، غیرقابلپیشبینی. گفت لحظهای که هر انسانی در هر سنی فکر کند در این دنیا کسی نیست که مواظبش باشد، که اعتمادش به کسی یا چیزی که به آن اعتماد و تکیه داشته از بین رفته، که دنیا دیگر جای امنِ قابلِ پیشبینیای نیست، که هر لحظه ممکن است باز ضربهی دیگری بخورد و باز تنها بماند، لحظهی از دست رفتن معصومیت است.
[+]
دیـگرنوشت
- ۹۲/۰۲/۱۰
چه جالب...
خیلی تفکر برانگیز بود...
یعنی ریشه این معصومیت از دست رفته, همون جاست که حس نا امنی پیدا کردی... و باید دید این حس نا امنی از کجا نشأت می گیره... اون لحظه که بزرگترین پناهتو از یاد می بری!
اوه من کلی سوال برام پیش اومد, حالا استاد شما رو از کجا گیر بیاریم بپرسیم؟!
:)
التماس دعا