خُرده‌روایـت‌ها

زندگـی، به روایتِ من!

خُرده‌روایـت‌ها

زندگـی، به روایتِ من!

.

جمعه, ۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۰۷ ب.ظ

یه جایی تو «سیزده» سیدی، سامی با بی‌رحمی و تلخی به بمانی تشر می‌زنه: «ببین! با شرایط کوفتی‌ت کنار بیا. همینه که هست. قرار نیس هیچی عوض بشه»! باشه. همه‌ی سعی منم تو یک سالِ گذشته، کنار اومدن با شرایط کوفتی‌م و پذیرفتن همینیه که هست و قرار نیس عوض بشه بوده. ولی باور کنید این دلیل نمی‌شه هر جمعه، دقیقا هر جمعه، وقتی می‌خوام بچه رو تنها بذارم و بیام روزنامه، گریه نکنم. من جمعه‌ها حالم خوش نیست و حالی‌م نمی‌شه چرا تو روز تعطیل، این بچه باید تنها بمونه؟ :'-(

روزهای ملال و تنهایی

 

 

  • آذر

نظرات (۱)

این شرایط کوفتی که میگی حاصل انتخاب خودته!خودت تصمیم گرفتی که بین بچه و کار یکی رو انتخاب کنی.
کاری ندارم که شاید این انتخاب به خاطر نیاز شما به پولش باشه یا هر دلیل دیگه ای.
پس لازم نیست که« حتما» با این شرایط کنار بیای،میتونی بچه رو «انتخاب» کنی.
[شاید هم اگه من جات بودم یه سعی میکردم که همزمان هر دو رو داشته باشم :)]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی